غروب سیاست
نگاهی گذرا به شورش هایی که از هفتمِ دی ماه سال هزار و سیصد و نود و شش در ایران آغاز شد. گویی از این پس باید چرخش روزها را با غروب خورشید بشماریم. باشد تا روزی خورشید ما هم بتابد. اکنون که این متن به نگارش در می آید؛ شش شب از هفتم دی ماه گذشته است. حوادث با سرعتی اعجاب انگیز یکی پس از دیگری از راه رسیدند. اعتراضات اخیر فاقد ایفای نقش کارگران به مثابه یک طبقه است. اعتراضاتی که در اولین گام های خود خشمی هیستریک را بازنمایی می کند. تاکنون، تنها هژمونی موجود و از پیش تدارک دیده شده که توان پیوستن به این خشم ویرانگر را داشته است، پروژه لیبرال سکولار پرو غرب است که در طرح و نقشه ای امپریالیستی قوام گرفته است. با وجود زمینه های کافی برای بروز نارضایتی های کارگری و خشم کارگران در این اعتراضات، نشانی از حضور کارگران به مثابه طبقه دیده نمی شود. طبقه ای مسلح به پروژه ای سیاسی که بتواند منفعتی همگانی را برای نوع بشر از خود به نمایش بگذارد. اما نباید غافل بود که طبقه سرکوب شده در تندپیچ های پر شتاب حوادث می تواند پروژههای تبیین شدهای را که مجال نیافتهاند به آزمون تاریخ درآیند بر