نامه هایی هست که هرگز نمی نویسم . چطور می شود نوشت - نمی خواهم دروغی بشنوم ؟ اصلا درخواست ساده ای نیست . می توانی نشنویی . یعنی فاعل تویی . باید بروی . پس به دیگری ارتباطی ندارد . نمی شود نوشت مراقب باش متنفرم نکنی . وقتی تجربه اش نباشد درخواستت بی معناست . وقتی هم تجربه اش هست یعنی کاری از دست هیچ کدامتان بر نمی آید . یعنی تا دروغی نشنوی و متنفر نباشی چطور ممکن است هشداری بدهی یا وقتی متنفری و منزجر هشدار دادنت چه معنایی دارد . آیا غیر از این است که با استیصال التماس می کنی که بیشتر متنفرم نکن در این صورت وقتی نمی توانی بگویی نمی خواهم دروغی بشنوم باید جاکن شوی باید نباشی .  

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غروب سیاست

حکایت شب و تنهایی و ترس و هول

نامه ای در پاسخ به نامه ی سعید صالحی نیا به لنین - سعید آقام علی