هخا، ربع پهلوی، چپ بورژوایی و اتحادیه آزاد

با یک برگ چند بار می شود بازی کرد؟ گیرم کسی چشم بندی هم بلد باشد، آدم عاقل که به قوانین بازی شک نمی کند، به  آسانی می فهمد چشم بندی در کار است، آدم می فهمد طرف زیر و رو می کشد، حالا ماییم و طومار 30 هزار امضا در دستان اتحادیه آزاد که با این طومار در برابر صداهایی که تشکل یابی طبقه کارگر را فریاد می زدند، ایستادند و گفتند این هم 30 هزار تای ما حالا شما بروید زور مفت بزنید. گفتیم شما خاک در چشم طبقه کارگر می پاشید، قدرت طبقه کارگر را ناچیز جلوه می دهید، با مصاحبه و خبر سازی محیط رسانه ای را اشغال می کنید و خودتان را نماینده کارگران جا می زنید. با این طومار رفتند با نمایندگان مجلس شورای اسلامی مذاکره کردند و شماره تلفن رد و بدل کردند و گفتند ماییم نمایندگان کارگران، ندیدید جمهوری اسلامی ما را به رسمیت شناخت، ندیدید شانه به شانه محجوب در کمسیون اجتماعی مجلس ایستادیم! گفتیم شانه به شانه کلمه کارگری و ایلنا ایستادن، هویت ضد کارگری شما را افشا می کند، شما با میز خبر تلویزیون من و تو رشد می کنید، اما در جنبش کارگری مثل غده سرطانی مرگ آور می شوید. در جواب، ما را پلیس معرفی کردید. حالا با این طومار چرک مرده و دستمالی شده رفتید استانداری و در خواست مجوز راهپیمایی کردید و چند روز مانده به بیست و هشتم بهمن اعلام کردید مجوز ندادند و دو تن از ما گرد آورندگان امضاها را برای پاره ای توضیحات به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار کرده اند و بعد سر ساعت ده صبح آنجا حاضر شدید و تا پنج بعد از ظهر با تمام توان قول دادید که تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری دست اقدام به برگزاری تجمع نمی زنید. یعنی این برگی که دست شماست تا این حد اعتبار دارد که قبول عدم اقدام به برگزاری تجمع را تبدیل به اطلاعیه کنید و به سمع و نظر دیگران برسانید؟ کمی شرافت داشته باشید. چقدر شامورتی بازی؟ واقعیت این است که مانند خانه کارگر، شورای اسلامی کار و دیگر تشکل های دولتی که از پتانسیل اعتراضی به اعلام حداقل دستمزد به دست و پا افتاده اند و هی درصد اعلام می کنند، شما سر دیگر طناب را جلوی پای طبقه کارگر گرفته اید. سیاست ورزی های شما هیچ ارتباطی به فعالین صادق طبقه کارگر ندارد. تحت لوای اجازه گرفتن از استانداری، فراخوان دادن و اندکی قبل از روز موعود عقب کشیدن اتفاقی نیست، تاکتیک غیر کارگری و منفعت طلبانه ی شماست. پیش خودتان گفتید روز تجمع که توسط  میز خبر من وتو اعلام شده است، ما که فراخوانمان را داده ایم، می رویم یک قولی هم درباب عدم برگزاری تجمع می دهیم و می نشینیم ببینیم در برابر وزارت کار اتفاقی می افتد یا نه، اگر اعتراضی شد نفع تبلیغیش را می بریم، اگر هم نشد هم که نشد، یک بازی دیگر راه می اندازیم. این همان تاکتیک آشنای هخا و ربع پهلوی و چپ بورژوایی است، وقتی هخا به جماعت می گفت بروید در میدان آزادی نون پنیر سبزی بخورید، من با هواپیما می آیم،  وقتی رضا پهلوی فراخوان شمع روشن کردن برای آزادی زندانی های سیاسی می داد، وقتی بعضی ها فراخوان برداشتن روسری و آتش زدن صندوق های رای گیری را می دادند، مثل شما بالای گود نشسته بودند و تاس می ریختند. حال آن که فعالین کارگری همیشه ابتدای صف ایستاده اند، نه پشت نقشه ها و توطئه ها ی ننگ آور و واضح است که شما حق ندارید از این اعتبار خرج کنید. سیاست های حاکم بر این تشکل  به شکل روشن و شفاف در برابر منافع طبقاتی کارگران قرار دارد، بدیهی است که یکایک اعضای این تشکل و کلیه حامیان آن مسئول هستند و بی تردید برخورد غیر کارگری و غیرمسئولانه؛ سکوت در برابر این سیاست ورزی هاست. جان کلام اینکه رفتارهایی همچون اعتراض به آن چه که کارگران را از نیل به مطالباتشان دور می کند و نیز کنار گذاشتن و خلع ید مهره های نا کار آمد جنبش کارگری  با هر پیشوند و پسوندی، غیر کارگری و بی پرنسیپی نیست، بلکه بی پرنسیپی؛ دفاع از مجریان این سیاست هاست.
سعید آقام علی
28 بهمن 91

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

غروب سیاست

حکایت شب و تنهایی و ترس و هول

نامه ای در پاسخ به نامه ی سعید صالحی نیا به لنین - سعید آقام علی