یاس مبتذل برای مبارزان سیاسی

چطور می شود که اندوه یا شادی مبتذل باشد یا اصلا آیا می شود حالتی انسانی را با صفتی تعریف کرد .
مبارزه سیاسی یا عنصر ناراحتی که موجودیتش در سر باز زدن از هنجارها معنا می شود ، چطور دچار یاس می شود . این امری بعید یا نادر نیست ، که تا بوده دیده ایم و باز انگار محکومیم که ناظر باشیم .
ناتوانی در اولین قدم بدنیا می آید ودر هر گامی که به پیش می روی رشد می کند تا می شوی این که ندبه و زاری کنی که : نمی شود . هیچ فایده ای ندارد . اینجا هیچ چیز درست نمی شود . جان کندن بی خود است یا به قولی کار کردن خر است و خوردن یابو .
آیا این تحلیلها در اولین شکست متولد می شوند؟ یا فرضا اوضاع سیاسی ایران در این سی ساله در چه پارت زمانی ملایم تر بوده است که فرد در آن زمان فعالیت خودش را شروع کرده باشد واکنون با تغییر اوضاع به یاس رسیده باشد . آنچه واضح است برا ی این مداحان سیاسی نه وضعیت کنون قابل شناسایی است نه اوضاع گذشته که در ان پراتیک خود را آغاز کرداند . درواقع یاس یک عارضه است از بیماری نا آگاهی . فرد در یک سرگشتگی دست به نزاع می زند و دریک سرگشتگی دیگر می میرد . آیا این یاس برابر است با آن یاس نهلیستی که ما می شناسیم . آنچه مسلم است جنس این دو کاملا متفاوت است .یکی فرزند ناتوانی است ودیگری حرامزاده ای است که از ماتحت بودن بیرون زده .

نظرات

shapoor.shakhdar گفت…
زمانی که داری با کسی در صف نانوایی(به عنوان مثال) حرف می زنی و آن هم تو را به شدت تصدیق می کند در نظر داشته باش!
زمانی که دستگیر شدی و اذیت شدی را هم در نظر داشته باش!
در زمانی که تو دستگیر شدی، آن آدم صف نانوایی کجا بود؟
البته این سطحی ترین مثال ممکن است ولی تا آخرش هر چقدر هم این مثال عمیق شود چه چیزی حاصل خواهد داشت جز نا امیدی؟

....
راستی نگفتی چرا 17؟

پست‌های معروف از این وبلاگ

غروب سیاست

عقلانیت را ما کارگران تعریف می کنیم

هخا، ربع پهلوی، چپ بورژوایی و اتحادیه آزاد