روي گور پدر بزرگ مشما كشيدند ! مهم نيست من مشما را برميدارم تا جلبك ببندد من جلبك را دوست دارم دايي به خدا اعتقاد ندارد دايي نوشابه شيشه به كون پدر بزرگ فرو نمي كند مي داند كه درد ندارد
نگاهی گذرا به شورش هایی که از هفتمِ دی ماه سال هزار و سیصد و نود و شش در ایران آغاز شد. گویی از این پس باید چرخش روزها را با غروب خورشید بشماریم. باشد تا روزی خورشید ما هم بتابد. اکنون که این متن به نگارش در می آید؛ شش شب از هفتم دی ماه گذشته است. حوادث با سرعتی اعجاب انگیز یکی پس از دیگری از راه رسیدند. اعتراضات اخیر فاقد ایفای نقش کارگران به مثابه یک طبقه است. اعتراضاتی که در اولین گام های خود خشمی هیستریک را بازنمایی می کند. تاکنون، تنها هژمونی موجود و از پیش تدارک دیده شده که توان پیوستن به این خشم ویرانگر را داشته است، پروژه لیبرال سکولار پرو غرب است که در طرح و نقشه ای امپریالیستی قوام گرفته است. با وجود زمینه های کافی برای بروز نارضایتی های کارگری و خشم کارگران در این اعتراضات، نشانی از حضور کارگران به مثابه طبقه دیده نمی شود. طبقه ای مسلح به پروژه ای سیاسی که بتواند منفعتی همگانی را برای نوع بشر از خود به نمایش بگذارد. اما نباید غافل بود که طبقه سرکوب شده در تندپیچ های پر شتاب حوادث می تواند پروژههای تبیین شدهای را که مجال نیافتهاند به آزمون تاریخ درآیند بر ...
مهدی الیاسی گفتگویی با سعید لیلاز ترتیب داده است تا ارزیابی وی را از پیروزی حسن روحانی در انتخابات دریابد . این مصاحبه در تاریخ 29 خرداد در روزنامه شرق و متعاقب آن در اکثر قریب به اتفاق سایتهای اصلاح طلبان منتشر شده است . نشر نظرات پا در هوا و موهون سعید لیلاز با این گستردگی یک تعرض آشکار ایدئولوژیک است که نگارش پاسخ به این مطلب و این دست مطالب را برای ما ضروری می کند. http://omidbefarda.net/contents/view/cid/30/lang/fa "... این کارشناس برجسته اقتصاد سیاسی معتقد است ..." (به نقل از لید تنظیم شده توسط مهدی الیاسی در روزنامه شرق) - آیا سعید لیلاز یک کارشناس برجسته ی اقتصاد سیاسی است ؟ علم اقتصاد در دستان اقتصادانان بورژوا به کلی قالب تهی می کند و تبدیل به داستان پردازی ایدئولوژیکی می شود که مجبور است گزاره های علمی و عینی را نادیده گرفته و به جعل مفاهیم دست بزند . این دست عالمان و کارشناسان اگر دچار جهل همسو با ایده های خود هم باشند، به مراتب کارشان سکه تر است . قطعا فرق هست بین کسی که آگاهانه دروغ می گوید، با کسی که دروغ را باور کرده و نقل می کند .این دومی موجه تر...
با دوستی ناسیونالیست مشغول بحث بودم که تعلق خاطر فراوون داره به نهضت آزادی - در این باره چیزی نمی گم - کمی که از صحبتمون گذشت ٬ بی مقدمه گفت : اصلن همه ی شما زورگویید ! مستبدید و ... از اعدام ٬ سیبری و تبعید گفت و وقتی احساس کرد می خوام چیزی در جوابش بگم ٬ گفت : ناراحت شدی ؟ خوب ! اعدامم کن ! تبعیدم کن ... خندیدم و گفتم : نه عزیز ! شما مشکلی برای آرمان ِ سرخ و برای سوسیالیسم ایجاد نمی کنید ! بربریت که ترس نداره . به زودی در ادامه ی مبارزه اثری از آثارش نمی مونه . در ادامه ی حرف ٬ این دوست ِ عزیز کمی هم درباره ی تکفیر سلطه از هر نوعش سخن گفت و از اینکه دیکتاتوری پرولتاریا خیلی خطرناکه و ... هر چه گفتم به خرجش نرفت که استنباطش درست نیست و قبول نکرد که این دو معنای جداست ... هرچند ٬ بهتره بگم نخواست قبول کنه ! به هر حال ٬ کسی که خوابیده رو می شه بیدار کرد ٬ اما کسی که خودش رو به خواب زده ! نه ! در نهایت ٬ این بحث برای ایشون نتیجه ای نداشت اما باعث شد چند خطی در باره ی دیکتاتوری پرولتاریا و حاکمیت طبقه ی کارگر از زبان ِ سربلند اینجا بیارم . هرچند پیش از این هم ٬ رفقای زیادی در این باره...
نظرات